معاون رییس جمهور در گفتگویی اختصاصی با نشریه «ایده ایستا» از چالشها و مشکلات پیش روی محیطزیست کشور و لزوم توسعه نگاه اجتماعی در حوزه محیط زیست به عنوان یکی از اهداف اصلی خود در کسوت ریاست سازمان حفاظت محیط زیست گفت.
موفقیت یک شبه به دست نیامد
من در آزمون استخدامی سازمان محیط زیست سال 1379 به عنوان کارشناس پذیرفته شدم و کار را در حوزه محیط زیست انسانی در اداره کل محیط زیست استان تهران آغاز کردم. بعد از سه سال سرپرست محیط زیست شهرستان ری شدم. چهار سال بعد سرپرست محیط زیست شهرستان تهران و بعدتر به عنوان معاون اداره کل محیط زیست استان تهران فعالیتم را ادامه دادم. همزمان با تغییرات مدیریتی، معاون فنی اداره کل محیط زیست استان البرز و در سال 1392 برای شش سال مدیر کل دفتر پایش فراگیرسازمان محیط زیست شدم. بعد از آن به شهرداری تهران رفتم و به عنوان مدیر کل محیط زیست توسعه پایدار شهرداری تهران کار کردم. این روزها هم که در دولت چهاردهم به عنوان رئیس سازمان محیط زیست انجام وظیفه می کنم، طی 26 سال و پله پله مراحل این پست را طی کرده ام.
خودم را کنشگر محیط زیست میشناسم
در زمان شروع فعالیتم در این سازمان، شناختی از محیط زیست نداشتم، به واسطه شغلم در آزمون استخدامی شرکت کردم و وارد این حوزه شدم. در طول دوران خدمتم مواقعی هم بوده که مسئولیتی نداشتم، اما به تدریج که در این حوزه فعالیت کردم، علاقه مند هم شدم. زمانی که مسئولیت اجرایی نداشتم باز به عنوان یک کنشگر محیط زیست فعالیت می کردم. همچنین در کارگاه های آموزشی تدریس می کردم، در این حوزه کتاب نوشتم و خود را در وهله اول به عنوان کنشگر محیط زیست می شناختم تا یک مدیر اجرایی. زمان انتخاب وزرا، برای کمیته انتخاب آقای دکتر پزشکیان، رزومه فرستادم و در فرآیند انتخاب قرار گرفتم. از آنجا که من از طبقه متوسط جامعه هستم، پدر و مادرم فرهنگی بودند و سیاسی و وابسته به حزب و جناح خاصی نبودم، تصور می کردم نهایت سطحی که می توانم پیش بروم این است که معاون سازمان محیط زیست شوم. به نظرم می آمد که رئیس سازمان محیط زیست به واسطه اینکه معاون رئیس جمهور است، باید یک جایگاه خیلی سیاسی باشد و به آن فکر نمی کردم، اما به هرحال تصمیم گرفتم در این رقابت شرکت کنم. خوشبختانه با نگاه تخصص گرایی که در شورای راهبری کمیته انتخاب وجود داشت توانستم به عنوان گزینه اول، مسئولیت سازمان محیط زیست را عهده دار شوم.
حفاظت از محیط زیست به کمک همه دستگاهها نیاز دارد
به عنوان کسی که جوانی ام را در این سیستم گذراندم، همیشه با کارهایی روبه رو بودم که فکر می کردم اگر اختیار بیشتری داشتم تمرکز بیشتری برای آنها میگذاشتم. من عمدتا در حوزه آلودگی های محیط زیست (و مدتی حوزه زیستگاه های طبیعی) کار کردم. یکی از محورهایی که همیشه به آن فکر می کردم این بود که محیط زیست را فقط سازمان حفاظت محیط زیست به تنهایی نمی تواند حفظ کند و ما برای این وظیفه باید کمک همه دستگاه ها و بیشتر از همه کمک مردم را داشته باشیم. به این نگاه اجتماعی در حوزه محیط زیست همیشه فکر کرده ام و به عنوان یک هدف برایم مطرح بود که اگر روزی مسئولیتی داشته باشم این ظرفیت در حوزه اجتماعی پررنگ تر شود.
در هر پستی که بودم، با تعهد کار کردم
در هر سطحی که بودم تلاش می کردم با تعهد و مسئولیت پذیری موضوعات را پیش ببرم. همان ابتدا که به عنوان کارشناس استخدام شدم در وهله اول پاسخگویی به شکایات تلفنی مردم بر عهده من گذاشته شد. این کاری بود که هیچ کس دوست نداشت آن را بر عهده بگیرد، اما من به عنوان تازه وارد این کار را بر عهده گرفتم. اتفاقا علاقه مند هم شدم، چون شکایت ها بیشتر در خصوص قطع درختان و تخریب محیط زیست و … بود و صبر زیادی می خواست که با مردم صحبت کنی، اما در نظرم بود که آنچه به من محول شده با حداکثر توان و مسئولیت پذیری انجام بدهم. در همان مقطع یک ساله که این کار بر عهده من بود، از ریاست سازمان تقدیرنامه دریافت کردم. بعدتر هم در حوزه آلاینده ها فعالیت می کردم و دغدغه ام این بود که آلودگی های زیست محیطی کمتر شود.
زمانی محیط زیست و بهزیستی را اشتباه می گرفتند
هرچند که طی این دو دهه و در شهرهای بزرگ، به دلیل اینکه توسعه غیراصولی داشتیم، متاسفانه آلودگی ها تشدید پیدا کرده است، اما زمانی که من شهر ری خدمت می کردم هنوز محیط زیست شناخته شده نبود و توجه چندانی به آن نمی شد. گاهی حتی محیط زیست با بهزیستی اشتباه می شد و مشکلات زیادی در همان شهرستان کوچک در حوزه محیط زیست داشتیم. ما موضوعات مختلفی از جمله تصفیه خانه فاضلاب جنوب، کارخانجات و شهرک های صنعتی منطقه، ساماندهی دامداری ها و کشتارگاه ها، مرکز دفن زباله تهران در کهریزک و موارد مختلف دیگر را پیگیری کردیم. به نحوی که بعد از سه سال که قرار بود من از اداره ری به جای دیگری منتقل شوم یک اداره متشکل از هشت کارشناس و کارگروه های مختلف در حوزه های متفاوت مثل کارگروه پسماند، کارگروه صنایع آلاینده و… گرد آورده بودیم. زمانی که به عنوان مدیر کل در دفتر پایش مشغول به کار شدم سامانه پایش کیفی هوای کشور را در آن مقطع راه اندازی کردیم. پیش از این فقط شهرداری تهران، سامانه ای برای کنترل کیفیت هوای شهر تهران داشت و برای کل کشور این سامانه را نداشتیم. ما حس کردیم این ضرورت دارد که مردم از وضع کیفی هوای شهر خود یا شهرهای دیگر مطلع باشند و این سامانه راه اندازی شد. بعدتر تعداد این ایستگاهها هم افزایش پیدا کرد.
بحران های کنونی زیست محیطی نتیجه سالها غفلت
سازمان محیط زیست یک دستگاه نظارتی و حاکمیتی است و قطعا در موضوعات اجرایی ورود نمی کند و (به جز معاونت زیستگاه های طبیعی) اساسا سازوکارهای اجرایی ندارد، اما در موضوع آلودگی هوا به طور مشخص نقش سازمان محیط زیست این است که بین دستگاه هایی که وظایف اجرایی دارند، پیگیری و هماهنگی بین بخشی برقرار کند. از نمای بیرونی، در هر مشکل زیست محیطی از پسماند گرفته تا آلودگی هوا و … همیشه سازمان محیط زیست مورد سوال قرار می گیرد. اما واقعیت این است که در هر یک از این موضوعات تا هماهنگی و همکاری بین بخشی اتفاق نیفتد، قطعا نتیجه ای که انتظار داریم محقق نمی شود. نگاهی که خود آقای دکتر پزشکیان دارند این است که در موضوعات توسعهای، توسعه پایدار باید اتفاق بیفتد و حتما باید محیط زیست در محور این موضوعات قرار بگیرد، اما این را هم در نظر بگیریم که مشکلات زیست محیطی ما، مشکلات قدیمی است، سال ها مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفته و الان به صورت بحران و چالش درآمده است. بنابراین حل این مسائل در کوتاه مدت ممکن نیست. برنامه های ما در حوزه آب و انرژی های تجدید پذیر، برنامه های میان مدت و بلند مدت است. کاری که قرار است سازمان محیط زیست انجام دهد این است که اولا موضوع در اولویت قرار بگیرد و ثانیا هماهنگی بین دستگاه ها را پیگیری کند.
سرطان و امیدواری واقعگرایانه
وقتی به بیماری سرطان مبتلا شدم اول برای خودم می نوشتم، بعد از مدتی برای روزنامه اعتماد و درباره موضوعات مختلفی که در طول درمان با آنها مواجه بودم مثل استعاره هایی که به این بیماری نسبت می دهند، برخورد کارکنان بیمارستان ها، ارتباط سرطان با آلودگی های زیست محیطی و … نوشتم. وقتی تعداد این یادداشت ها زیاد شد دیدم می تواند به صورت دلنوشته های یک فرد مبتلا به سرطان و به شکل کتاب چاپ شود. نتیجه هم کتابی به نام «گت مریضی» بود. اسم این کتاب در زبان مازندرانی به معنی «بیماری بزرگ» است؛ چون آنقدر از این بیماری می ترسیدند که در گویش مازندرانی اسم سرطان را به کار نمی بردند و به جای آن از «گت مریضی» استفاده می کردند. قبل از بیمار شدن من، ما دوسال با بیماری سرطان پدرم دست و پنجه نرم می کردیم و او را به دلیل همین بیماری از دست دادیم. در حین بیماری پدرم، مادرم هم به این بیماری دچار شد و شیمی درمانی می کردند. بعد از آن هم من به همین بیماری مبتلا شدم و یک دوره خیلی سخت و پرفشار را تحمل می کردم. در آن شرایط دشوار حس می کردم با نوشتن، کمی از این رنج رهایی می یابم. من در جایی از این کتاب به عبارتی به نام «امیدواری بدون خوشبینی» اشاره کردم. آن زمان سعی می کردم امید داشته باشم و با امیدواری این مطالب را نوشتم، اما نه امیدواری اصطلاحا دلخوش کن؛ یک امیدواری واقع گرایانه، چون در بیماری سرطان و در مسیر درمان هرچیزی ممکن است اتفاق بیفتد.
ماجرای استعارههای نادرست از سرطان
یکی دیگر از موضوعاتی که در کتاب به آن اشاره کردم درمان های غیرمتعارف بود که معمولا به بیماران سرطانی پیشنهاد می شود و به نظرم باید با آن مقابله کرد. نوشتن خیلی به من کمک کرد و در روحیه ام موثر بود. بعد از ابتلای من به سرطان، متوجه شدم در بستگان کسانی بودند که به این بیماری مبتلا بودند، اما به کسی نگفته بودند. این فرهنگ نادرست باعث رنج بیشتر بیمار می شود. یکی از موضوعاتی که در جامعه ما وجود دارد و خوشبختانه در حال کمرنگ شدن است این است که صحبت از سرطان و نوشتن از آن باب نیست. چون نگاه کیفرگونه برای افراد، کارما و … به سرطان وجود دارد. خانم سوزان سانتاک در کتاب خود به این اشاره می کند که اینها استعاره های نادرست از سرطان است. ژنتیک ما و بدن ما با هم متفاوت است. بعضی افراد نسبت به عوامل ایجاد کننده سرطان از جمله آلاینده ها، برخی مواد غذایی و … آسیب پذیرتر هستند و دچار این بیماری می شوند. بنابراین هرکسی ممکن است به این بیماری مبتلا شود و این ربطی به کیفر و… ندارد. باید بیشتر راجع به این بیماری صحبت کنیم و روشنگری داشته باشیم تا به بیمارانی که در مسیر درمان هستند و همراهان آنها کمک کنیم.
پیوند زیبای زن، مادر و طبیعت
در تمام دنیا معمولا ریاست سازمان های محیط زیست و نهادهای این چنینی بر عهده خانم هاست. یکی از دلایل این موضوع به نظر من پیوند بین زن و محیط زیست، و مادر و محیط زیست و نگاه مادرانه ای است که یک زن به طبیعت دارد، اما اینکه فکر کنیم حفاظت محیط زیست، سازمان راحت و بی دردسری است، اینطور نیست. اتفاقا در این حوزه مسائل و مشکلات خیلی پیچیده ای هم وجود دارد. این را هم بگویم که در سازمانی مسئولیت گرفتهام که پیش از من خانم دکتر ابتکار برای 3 دوره رییس بوده اند. اتفاقا در دوران مدیریت ایشان فضای رشد برای خانم ها فراهم بود. من وقتی سرپرست محیط زیست شهرستان ری شدم، اولین خانمی بودم که به این سمت منصوب می شد و آن زمان تعداد خانم ها در این حوزه خیلی کم بود. در دوره سوم ریاست ایشان هم به مدیریت کل محیط زیست ستادی دفتر پایش منصوب شدم.
شایستهسالاری برایم مهم است
باید نگاه شایسته سالاری تقویت شود. انکار نمی کنم که مسیر رشد برای خانم ها سخت تر است و یک خانم باید بیشتر زحمت بکشد، بیشتر تلاش کند و بیشتر خودش را اثبات کند تا مسیر رشد را چه در سازمان های دولتی و چه خصوصی طی کند، اما به عنوان یک مدیر، نگاه شایسته سالاری دارم و در این شش ماه بعد از ریاست سازمان، سعی کردم در انتصابات به شایستگی ها و تخصص افراد توجه کنم.
هر شهروند یک محیط بان
ادارات کل محیط زیست استان ها معمولا در ایام نوروز برنامه دارند. همواره بر گردشگری سبز تاکید کرده ایم. البته پیگیر هستیم که با وزارت میراث فرهنگی و گردشگی ضوابطی را درباره گردشگری پایدار تدوین کنیم. می دانیم در برخی مناطق گردشگری، زیرساخت های تفرجی مهیا نیست، اما اینکه پسماندها را مدیریت کنیم، آتش در طبیعت روشن نکنیم، اگر حیوانی از حیات وحش دیدیم به سازمان محیط زیست و ادارات کل استان ها گزارش کنیم، باعث آلودگی آب رودخانه ها و تالاب ها نشویم و … موضوعات بدیهی است که هر شهروند متعهد و مسئول ایرانی باید مدنظر داشته باشد.
گفتگو از ترانه جمشیدی